به نام اهورامزدا با درود به زیارتگاه ها سری بزنیند هم نماز ونیایش وهم تفریح ودیدار یاران بد رود
دخمه زردشتیان
دخمه در اوستا به معنی (داغستان و يا تاريكستان جايي كه تاريك است) دغمه یا داغ گاه از ریشه داغ به معنی سوزانیدن و همچنین دادگاه معنی می دهد یعنی قوانين ضد ديو و دنياي بعد از اين دنيا است و محلی بوده به شکل بیضوی با دیواره های بلند که مردگان را در آن جا قرار داده تا پرندگانی همچون عقاب و شاهين انها را بخورند. در زمان هخامنشيان مردگان خويش را به خاك مي سپردند همچون پاسارگارد ولي در دوره ساسانیان نیز اجساد خود را می سوزاندند . ولی از نظر قانون دینی آن زمان نقض می شد زیرا قانون دینی این اجازه را نمی داده که چهار عنصر طبیعی یعنی آب ، باد ، خاک و آتش را آلوده کنند .
دخمه گلستان خانم
این دخمه به قطر 25 متر و ارتفاع دیواره های 6 متر از سطح تپه و نیز جاده باریک سنگی به عرض 2 متر که به این محدود می شود متعلق به 300 سال می باشد و اتاق آجری در کنار ورودی این دخمه به چشم می خورد که گویا اتاقک دخمه بان و یا برای ترتیب مراسم دخمه گذاری موسوم بوده است .
دخمه مانکجی لیمجی ها هوشنگ تریاد
این دخمه به فاصله 150 متر از دخمه گلستان خانم شکل گرفته که عمده مصالحه این دو دخمه از پله ها تا دیواره ها همه از سنگ بادبر است و بر روی دیواره های بیرونی کاهگل و گچ روی سنگ کشیده شده است .
به گفته جلال آل احمد پس از بازدید از دخمه ها پشت سرشان رفتم و پس از پرسش و در خصوص رسوم آداب و دفن ، از اناری که پشت سر میت می ترکاندند خوشمان آمد .
این مجموعه در سال های 1346 خورشیدی به بد بلا استفاده گردیده است و هم اکنون مردگان خود را در فاصله 1000 متری دو دخمه به خاک می سپارند .
در پایین برج های خاموش 12 بنا که یکی آجری و بقیه سنگی و خشتی و آجری با هم است نظر هر بینده را به خود جلب می کند .
در پایین تر از آن یک آب انبار و دو بادگیر بسیار زیبا که از ویژگی های معماری کویر و نشان دهنده ظرافت معمار است چشم را به خود جلب می کند
چک چک
این مجموعه زیبا که در دل کوه و در کویر و فاصله 108 کیلومتری استان یزد و در 40 کیلومتری شهر تاریخی اردکان قرار دارد به عنوان یکی دیگر از مکان مقدس و عبادتگاه زردشتیان به حساب می آید که هر ساله (2۳ تا 27 خرداد ماه) زردشتیان تمام نقاط جهان در این مکان گرد هم می آیند و با ایزد پاک و منان خود به عبادت می پردازند
از آنجا که در دل این کوه آب چِک چِک می کند مردمان کویری با گویش خود به آن چَک چَک می گویند . و این واژه بر این مجموعه زیبا مانده اس
تخانه و کوچه های کویر
روزگاری مردمی سخت کوش و قانع در دل کویر گرد هم آمدند و با توکل به یزدان پاک یزدی بنا نهادند از خشت و گل چنان با عشق گل را ورزیدند و خشت را مالیدند و بر روی هم نهادند که هنوز از کوچه پس کوچه های آن صدای عشق ، ایمان ، سادگی ، تراوت و صداقت را می بینیم و می شنویم که با ما حرفهایی از گذشته گان ما دارد .
کوچه های پیچ در پیچ و باریک یا همان کوچه های آشتی کنان یا به قول این مردمان کوچه آروک، ساباط ها ، طاق و تویزه ها ، دیوار های بلند و سر به فلک کشیده که به دلیل شرایط آب و هوایی که محافظ عابرین خسته ، از گزند نور مستقیم خورشید در تابستان و سرمای طاقت فرسای زمستان و نیز برابی کنترل و مهار و همچنین جلوگیری از ورود گرد و خاک به خانه ها احیا گشده است .
در جلوی خانه ها هشتی یا کلاه فرنگی قرار دارد که مسیر را برای هر شخص مشخص می کند که بتوانند وارد فضای اندرونی و یا بیرونی شوند در جلو خانه ها سکو هایی برای استراحت یا بهتر بگویم پیر نشین شکل گرفته است به این دلیل برای عابرین خسته محل استراحتگاه و نیز برای افراد فامیل و اقوام که قصد ورود به خانه را نداشته اند شکل گرفته است .
سطح این خانه ها از کوچه پایین تر بوده است که به خاطر دسترسی آسان به آب و تهویه هوای مناسب و تغییر درجه حرارت با بیرون
در این خانه ها یک قسمت جنوبی زمستانه که متشکل از شومینه است و در قسمت شمالی خانه تابستانه که به بادگیر و حوض ختم می شود و اصولاً نشان دهنده قبله نیز می باشد که اتاق های آن صلیب شکل می باشد .
در وسط حیاط حوض پر از آب و درختانی همچون انار ، انجیر ، انواع گل و گیاهان زینتی هوای گرم و نامطبوع را به یک محیط آرام ، دل نشین و مرطوب تبدیل می کند .
کثه , ایساتیس , یزدان , ایزدان , دارالعباده
يزد در طول تاريخ به چندين نام تغيير يافته است. ابن بلخي در كتاب فارسنامه كه در قرن ششم هجري تأليف شده نام اصلي يزد را «كثه» ناميده و احمدبن حسين بن علي كاتب نيز در قرون نهم در كتاب تاريخ يزد نام «كثه» را تأييد نموده و عده اي از مورخين نيز بناي شهر يزد را به يزدگرد نسبت داده و نام شهر را مربوط به او ميدانند چندانكه كاتب در تاريخ جديد يزد به اين مطلب اشاره كرده است: «… و بنايان در كار آمدند و اخترشناسان زيج برداشته و به طالع سنبله طرح عمارتي بينداختند و به كار مشغول شدند و چون شهر را به نام يزدان مي ساختند آنرا «يزدان گرد» نام نهاد و اسم او كه شاپور بود به يزدگرد مشهور شد و اين خطه به يزد مشهور گشت .
در اين خصوص اقوال مختلفي است كه نقل آنها موجب كثرت كلام ميشود و حاصل از كل روايات اين قول اخير مقرون به حقيقت است و مورد تأييد «سرپرس سايكس» نيز مي باشد و او نيز باني شهر را يزدگرد اول دانسته است.
از نامهاي قديمي ديگر براي اين بلد لقب دارالعباده و دارالسياده نيز مي باشد كه گويا از جانب ملكشاه سلجوقي در دوران پيش از اسلام هم شهر مقدس زرتشتيان بوده لذا ملكشاه نيز به نام قبلي آن استناد جسته و آنرا دارالعباده خوانده است .
جديدترين روايتي كه اخيراً راجع به نام قديمي شهر يزد مورد سخن قرار گرفته نظر مرحوم حسن پيرنيا در كتاب تاريخ باستان جلد دوم است كه ايشان نام قديمي شهر يزد را ايساتيس يا فرافر ذكر كرده است. ايشان خود از اهالي نائين بوده و كاملاً به تاريخ يزد آگاهي داشته است و ميگويد نام شهر يزد در قديم «ايساتيس يا فرافر» بوده و در دوران سلطنت هخامنشيان به ولايات ايران منضم گشته است. باتوجه به آثار بدست آمده و موجود در شهرستان مقدس يزد و آثاري كه در نواحي فهرج بدست آمده و از آثار دوران نئولتيك در مجموعه ها بوده لذا قدمت اين شهر را در دوران پيش از تاريخ نيز محرز مي شود كه در دوران پيش از اسلام به ايسائيس معروف بوده است
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر