۱۳۸۹ دی ۱۶, پنجشنبه

زیبایی

به نام اهورامزدا با درود به زیارتگاه ها سری بزنیند هم نماز ونیایش وهم تفریح ودیدار یاران بد رود
زیبایی چاپ ارسال به دوست
۱۶ دي ۱۳۸۹
Image
هر که نامخت از گردش روزگار
نیز ناموزدت زهیچ آموزگار

دیروز با دوستی ازکوچه روستایی که اکنون مرکز شهری است می گذشتیم،
در جلو در گاه آب انبارسلامت هنوز پابرجاست، شاهد این بودیم سنگ بنا را برده بودند جایش خالی بود، پله ها در هم فرو ریخته بود، سقف نم داده بود، دیوار ها انگار گچ کاری نشده بود با ذغال رویش یادگاری نوشته بودند و شیرهای آب انبار را باز کرده بودند ونشانه های ظلم ما به این بنا از در و دیوارش می بارید، هنوز خاطره آن ظهر تابستان گرم که با کوزه سفالی در صف برای پر کردن کوزه از آب سرد وشیرین آن تاخانواده از آن سیراب شوند از یاد نبرده ام.

دوستم گفت: حدود شصت سال قبل وقتی کودکی بودم برای تماشای گود برداری آب انبار به اینجا می آمدم و پدر و مادرم خیلی مواظبم بودند در گود نیفتم چون مساحت زیادی بین دو کوچه را خاکبرداری کرده بودند تا با یک خزینه بزرگ و دو درگاه آب انبار که هرکدام دوشیر داشت را در دو کوچه بسازند تا تراکم جمعیت برای آب بردن پیش نیاید.

در جنب آب انبار در گاه خانه ای که بیش از صد سال از ساخت آن گذشته است با در چوبی و سکوی دوطرف در که محل نشتن افراد بود و خیلی ها از آنها خاطره ها دارند باقی مانده است، بقیه آنرا خراب کرده اند و در قسمتی از زمین آن خانه نوساز ساخته اند.

روبروی آن، خانه ای است که سقف یکی از اتاقهای مجاور کوچه فرو ریخته است، این خانه در گذشته های نه چندان دور محل زندگی خانواده 9 نفری بود و تعدادی از فرزندان خانواده از نخبگان کشورهای بیگانه می باشند.

وقتی با بزرگتر ها به گفتگو می نشینیم آنها با تحسین بگذشته ها می نگرند و با حسرت به آن روز ها چشم می دوزند بی آنکه از مهارت ها و دانش ها در جهت حفظ یادگار های شایسته پییشینیان تلاشی بکنند و در استمرار آن یادگار ها بکوشند. البته تکنولوژی و نوآوری ساختمان معماری باید بومی ومحلی شود تا شهرهایی مانند یزد، کرمان و کاشان با داشتن مناطق تاریخی به مناطق تضاد شهرسازی و معماری تبدیل نشود و با برنامه ریزی درست بتوانیم حد اکثر بهره را از زندگی ببریم و در آرامش به سر بریم.

گوشه ای از یک روستا در این خاطره بیان شد و امید است ما فرزندان شایسته ای برای پدرانی باشیم که سنت و فرهنگ را نگه داری و به ماعرضه کردند. جایی که می تواند محل زندگی مناسب و با آرامش باشد و محل بازدیدهزاران جهانگرد واقع شود، تبدیل به بیغوله هایی نکنیم تا محل موجودات موذی و سگ و گربه باشد و زحمتی برای همسایه هایی که می خواهند در آن محل زندگی کنند.

به امید آنروز

۱۳۸۹ دی ۱۵, چهارشنبه

دخمه های یزدو....

به نام اهورامزدا با درود به زیارتگاه ها سری بزنیند هم نماز ونیایش وهم تفریح ودیدار یاران بد رود

دخمه زردشتیان
دخمه در اوستا به معنی (داغستان و يا تاريكستان جايي كه تاريك است) دغمه یا داغ گاه  از ریشه داغ به معنی سوزانیدن و همچنین دادگاه معنی می دهد یعنی قوانين ضد ديو و دنياي بعد از اين دنيا است و محلی بوده به شکل بیضوی با دیواره های بلند که مردگان را در آن جا قرار داده تا پرندگانی همچون عقاب و شاهين انها را بخورند. در زمان هخامنشيان مردگان خويش را به خاك مي سپردند همچون پاسارگارد ولي در دوره ساسانیان نیز اجساد خود را می سوزاندند . ولی از نظر قانون دینی آن زمان نقض می شد زیرا قانون دینی این اجازه را نمی داده که چهار عنصر طبیعی یعنی آب ، باد ، خاک و آتش را آلوده کنند .


دخمه گلستان خانم
این دخمه به قطر 25 متر و ارتفاع دیواره های 6 متر از سطح تپه و نیز جاده باریک سنگی به عرض 2 متر که به این محدود می شود متعلق به 300 سال می باشد و اتاق آجری در کنار ورودی این دخمه به چشم می خورد که گویا اتاقک دخمه بان و یا برای ترتیب مراسم دخمه گذاری موسوم بوده است .



دخمه مانکجی لیمجی ها هوشنگ تریاد
این دخمه به فاصله 150 متر از دخمه گلستان خانم شکل گرفته که عمده مصالحه این دو دخمه از پله ها تا دیواره ها همه از سنگ بادبر است و بر روی دیواره های بیرونی کاهگل و گچ روی سنگ کشیده شده است .
به گفته جلال آل احمد پس از بازدید از دخمه ها پشت سرشان رفتم و پس از پرسش و در خصوص رسوم آداب و دفن ، از اناری که پشت سر میت می ترکاندند خوشمان آمد .
این مجموعه در  سال های 1346 خورشیدی به بد بلا استفاده گردیده است و هم اکنون مردگان خود را در فاصله 1000 متری دو دخمه به خاک می سپارند .
در پایین برج های خاموش 12 بنا که یکی آجری و بقیه سنگی و خشتی و آجری با هم است نظر هر بینده را به خود جلب می کند .
در پایین تر از آن یک آب انبار و دو بادگیر بسیار زیبا که از ویژگی های معماری کویر و نشان دهنده ظرافت معمار است چشم را به خود جلب می کند


چک چک
این مجموعه زیبا که در دل کوه و در کویر و فاصله 108 کیلومتری استان یزد و در 40 کیلومتری شهر تاریخی اردکان قرار دارد به عنوان یکی دیگر از مکان مقدس و عبادتگاه زردشتیان به حساب می آید که هر ساله (2۳ تا 27 خرداد ماه) زردشتیان تمام نقاط جهان در این مکان گرد هم می آیند و با ایزد پاک و منان خود به عبادت می پردازند


از آنجا که در دل این کوه آب چِک چِک می کند مردمان کویری با گویش خود به آن چَک چَک می گویند . و این واژه بر این مجموعه زیبا مانده اس

تخانه و کوچه های کویر

روزگاری مردمی سخت کوش و قانع در دل کویر گرد هم آمدند و با توکل به یزدان پاک یزدی بنا نهادند از خشت و گل چنان با عشق گل را ورزیدند و خشت را مالیدند و بر روی هم نهادند که هنوز از کوچه پس کوچه های آن صدای عشق ، ایمان ، سادگی ، تراوت و صداقت را می بینیم و می شنویم که با ما حرفهایی از گذشته گان ما دارد .
کوچه های پیچ در پیچ و باریک یا همان کوچه های آشتی کنان یا به قول این مردمان کوچه آروک، ساباط ها ، طاق و تویزه ها ، دیوار های بلند و سر به فلک کشیده که به دلیل شرایط آب و هوایی  که محافظ عابرین خسته ، از گزند نور مستقیم خورشید در تابستان و سرمای طاقت فرسای زمستان و نیز برابی کنترل و مهار و همچنین جلوگیری از ورود گرد و خاک به خانه ها احیا گشده است .
در جلوی خانه ها هشتی یا کلاه فرنگی قرار دارد که مسیر را برای هر شخص مشخص می کند که بتوانند وارد فضای اندرونی و یا بیرونی شوند در جلو خانه ها سکو هایی برای استراحت یا بهتر بگویم پیر نشین شکل گرفته است به این دلیل برای عابرین خسته محل استراحتگاه و نیز برای افراد فامیل و اقوام که قصد ورود به خانه را نداشته اند شکل گرفته است .
 سطح این خانه ها از کوچه پایین تر بوده است که به خاطر دسترسی آسان به آب و تهویه هوای مناسب و تغییر درجه حرارت با بیرون
در این خانه ها یک قسمت جنوبی زمستانه که متشکل از شومینه است و در قسمت شمالی خانه تابستانه که به بادگیر و حوض ختم می شود و اصولاً نشان دهنده قبله نیز می باشد که اتاق های آن صلیب شکل می باشد .
در وسط حیاط حوض پر از آب و درختانی همچون انار ، انجیر ، انواع گل و گیاهان زینتی هوای گرم و نامطبوع را به یک محیط آرام ، دل نشین و مرطوب تبدیل می کند .










کثه , ایساتیس , یزدان , ایزدان , دارالعباده

يزد در طول تاريخ به چندين نام تغيير يافته است. ابن بلخي در كتاب فارسنامه كه در قرن ششم هجري تأليف شده نام اصلي يزد را «كثه» ناميده و احمدبن حسين بن علي كاتب نيز در قرون نهم در كتاب تاريخ يزد نام «كثه» را تأييد نموده و عده اي از مورخين نيز بناي شهر يزد را به يزدگرد نسبت داده و نام شهر را مربوط به او ميدانند چندانكه كاتب در تاريخ جديد يزد به اين مطلب اشاره كرده است: « و بنايان در كار آمدند و اخترشناسان زيج برداشته و به طالع سنبله طرح عمارتي بينداختند و به كار مشغول شدند و چون شهر را به نام يزدان مي ساختند آنرا «يزدان گرد» نام نهاد و اسم او كه شاپور بود به يزدگرد مشهور شد و اين خطه به يزد مشهور گشت .

در اين خصوص اقوال مختلفي است كه نقل آنها موجب كثرت كلام ميشود و حاصل از كل روايات اين قول اخير مقرون به حقيقت است و مورد تأييد «سرپرس سايكس» نيز مي باشد و او نيز باني شهر را يزدگرد اول دانسته است.
از نامهاي قديمي ديگر براي اين بلد لقب دارالعباده و دارالسياده نيز مي باشد كه گويا از جانب ملكشاه سلجوقي در دوران پيش از اسلام هم شهر مقدس زرتشتيان بوده لذا ملكشاه نيز به نام قبلي آن استناد جسته و آنرا دارالعباده خوانده است .
جديدترين روايتي كه اخيراً راجع به نام قديمي شهر يزد مورد سخن قرار گرفته نظر مرحوم حسن پيرنيا در كتاب تاريخ باستان جلد دوم است كه ايشان نام قديمي شهر يزد را ايساتيس يا فرافر ذكر كرده است. ايشان خود  از اهالي نائين بوده و كاملاً به تاريخ يزد آگاهي داشته است و ميگويد نام شهر يزد در قديم «ايساتيس يا فرافر» بوده و در دوران سلطنت هخامنشيان به ولايات ايران منضم گشته است. باتوجه به آثار بدست آمده و موجود در شهرستان مقدس يزد و آثاري كه در نواحي فهرج بدست آمده و از آثار دوران نئولتيك در مجموعه ها بوده لذا قدمت اين شهر را در دوران پيش از تاريخ نيز محرز مي شود كه در دوران پيش از اسلام به ايسائيس معروف بوده است


ویژگی جامعه آرمانی اشو زرتشت

به نام اهورامزدا با درود به زیارتگاه ها سری بزنیند هم نماز ونیایش وهم تفریح ودیدار یاران بد رود


آینه دل پاک باید تا در او            واشناسی صورت زشت ونکو
جامعه آرمانی جامعه افراد خوشبخت با روابط انسانی است،خوشبختی احساسی درونی است.جامعه آرمانی اشو زرتشت خشتروئیریه است.خشتر در گاتها بیش از سی بار آمده است .خشتر گاهی با واژه وهوبه معنی نیک ،گاهی با واژه استوایتیش به مهنی آرزو شده وگاهی با واژه وئیریه به معنی برگزیده آمده است.پس شهریاری اهورا مزدا برای جامعه نیک وآرزو شده وبرگزیده است.
"ای مزدا اهورا ،این از تو می پرسم :کسی که با دانایی ونیک اندیشی برای افزایش توانائ خانه یا شهر یا کشوربرای گسترش آئین راستی می کوشد،کی و چگونه به تو خواهد پیوست ؟"          یسنا31 بند16 
اشو زرتشت سوال هایش تا آنجا ادامه می یابد که کدام راه از ایندو بهتر است؟
"راه کسانی که برای مردم تباهی به بار می آورند یا راه کسانی که به کار های آبادانی می پردازند."                                         یسنا31 بند 17
واشو زرتشت نمی آساید ونمی آرامد تا پاسخی برای پرسش هایش بدست آورد. ودر یسنای 43 بند 1 به جهانیان اعلام می کند:"خوشبخت کسی است که خوشبختی دیگران رافراهم سازد ،چنین است فرمان و خواست اهورامزدای چاره ساز.از این رو ما خواستاریمکه با نیروی راستی وپایداری نیاز یکدیگر را بر آورده سازیم ،پارسائی که پرتو پاداش زندگی نیک منشانه است به من ارزانی دار."
 آنچه از گات هاپیداست ،اشوزرتشت در هنگام سرودن گات ها مردی وارسته ،داناوتوانا بودکه به آرزوهای خود رسیده بودوبا نگرش به محیط اطراف خود واندیشیدن در باره آنهابه حقایق راز ها زندگی پی برده بودبا چنین اطمینانی صحبت از جامعه ای آرمانی می کرد وپرسش هارا ابتدا در درون وبا عقل تحلیل می کرد وسپس با پرسش از اهورا مزداپاسخ آنرا در می یافت.اشو زرتشت یاد گرفتن و دانا شدن را وظیفه هر فرد می دانست وهر دانایی باید دیگران را از دانش خود بهره مند سازدچه پیش از اینکه نادان سرگشته بماندزیرا بدترین رنج برای دانایاناین است که در میان مشتی نادان به سر برد.بزرگترین خوشبختی برای دانا زمانی است که اطرافیان گفتارشان را با جان ودل بپذیرند وعمل کنند.
شهریور در اوستا خشتره وئیریه می باشدودر پهلوی خشتریور می باشد، خشَترَوَئیریه کلمه ای است مرکب از دو جزء: خشَتر که در اوستا و پارسی باستان و سانسکریت به معنای کشور و پادشاهی است وبه معنی شهردر گفتار امروزه می باشد ودر کلمه شهریار  و ایرانشهر تا کنون معنی خود را حفظ کرده است .
جزء دوم صفت است از وَر مشتق شده است ودر خطوط میخی وگات ها  واوستا به به معنای برتری دادن و ئیریه یعنی برگزیده و آرزوشده و در کل یعنی کشور منتخب ، پادشاهی  برگزیده و شهر آرمانی  است. شهريور در اوستا به معناي بهشت برين و سرزمين فناناپذير نيز به كار رفته و انسان بايد تلاش كند تا پس از مرگ شايسته ي اين مملكت باشد. از ديگر سو، «شهريور» را توانايي در مهرباني و گذشت،‌ تسلط بر اراده، هماهنگي ميان خواست و خرد، آزاده بودن و آزاد انديشيدن دانسته و يادآور شده اند. كسي كه آراسته به اين امشاسپند باشد، جز در راه خوشبختي بشر و آباداني جهان گام بر نمي‌دارد.
روانشاد موبدرستم شهزادی :بیگمان اگر همه مردمان جهان امر واراده پروردگار را بپذیرند به حقایق مذهب خودچنانچه پیامبرشان آموخته عمل کننداین دنیا چون بهشت برای ساکنانش خواهد بود.
روانشادموبد فیروز آذر گشسب :از گاتها نتیجه می گیریدکسی که اطمینان دارددر پرتو سعی وکوششبر مشگلات زندگی چیره شودبیگمان شکست در اندیشه او راه ندارد.
روانشاد دکتر موبد اشیدریدر مقاله چه کسی زرتشتی است؟کسی را زرتشتی می داند که دانش اشو زرتشت را یاد بگیرد وبیا موزاند.
انجمن موبدان تهران درک بهتر سنت های زرتشتی  وفلسفه نهفته در آنها وپالوده کردن آنها به همازوری وهماهنگی لازم بین بهدینان می داند.
اشوزرتشت علاوه بر آموزش دین با دشمنی دشمنان خود مبارزه کرد باخشتره وئیریه جامعه آرمانی را مشخص ودر جهت تکامل بشر به جلو تلاشی مستمر وپی گیر داشت .
ویژگی جامعه آرمانی زرتشت صلح ، آرامش ، رفاه ، آسایش و برابری است که از سرود های اشو زرتشت درگات هامی توان دریافت .
در آئین اشو زرتشت عبادت کار وفعالیت وکوشش است،هنگامی که از وی می پرسند:خوشبخت ترین سرزمین کدام است؟ می گوید: زمینی که بیشتر شخم شود ،بیشتر آبیاری شود وبیشتر محصول دهد.وقتی می پرسند: مردم خوشبخت چه کسانی هستند؟می گوید:آن مردمی کهبیشتر از راه کشاورزی ودامداری بکوشندوزمین های بیشتری را به زیر کشت ببرندودام های فراوان تربیت کنندوخانه های بهتری بسازندومحل های ویژه عبادت دایر کنندوخانواده تشکیل دهند واز روی همت وهوخت وهورشت وبرکت خداوندکه برای آسایش مردم است افزون کنند1 .
جامعه آرمانی جامعه ای است که درآن فقر مادی ومعنوی وجود نداشته باشد واشوزرتشت به پا خواست تافقر مادی ومعنوی را بر اندازد وخوشبختی را به ارمغان آورد2 .در پایان یسنای43 بند 13 که ویژگی دیگری از جامعه آرمانی اشو زرتشت را بیان می کند شاهد می آورم.
"

1-پیش گفتار نشریه سازمان فروهرآبان وآذر 58 صفحه364
2-یسنا ی31 بند 11