بنام و یاری اهورامزدا
آشنايي با پيرسبز و فلسفه وجوي آن
اشتاد ایزد وخوردادماه 3743 دینی – 24/3/1384
-باور (عقیده) فرهنگ میسازد و فرهنگ تمدن و باورهای نیک (درست و سازنده) فرهنگ پویا به بار میآرود.
- آیین (سنت) یعنی بردن باور به زبان ساده و همه فهم، در میان مردم. و با بررسی دقیق سنتهاُُ است که میتوان به باورها پی برد.
- آنچه مسلم است از بدو تأسیس ایران به وسیله کورش بزرگ که از شرق تا مرز چین و از غرب تا مصر و از شمال تا روسیه و از جنوب تا حبشه وسعت داشت تا کنون، کشور ما مورد چشم داشت بیگانگان بودهاست و از دیرباز بسیاری از دشمنان ددمنش به این سرزمین اهورایی، ترک تازی و به بنیادیترین حقوق این ملت سنگ دلانه تجاوز کردهاند. دلیرمردان و شیرزنان را کشتهاند و زنان و بچههای معصوم را به بردگی برده و مورد بیداد و توهین و تحقیر قرار دادهاند. پر واضح است که در این چنین زمانهایی سرنوشتساز، بسیاری از بانوان ایرانی برای حفظ کیان و شخصیت و ناموس خویش حاضر به تسلیم در برابر بیگانگان خدا ناشناس نشدهاند، با توشهای اندک سر به بیابان گذاشته و در کنار چشمه ساری یا آب و سبزی، دور از دسترس دشمنان، روزگار گذرانیدهاند و تن به خفت و خواری نداده و در بدترین شرایط که حتی دل سنگ به حال ایشان آب شده، به شهادت رسیدهاند.
- در فرهنگ پارسی کلمه زن و زندگی و زمین از ریشه «زامیاد» به مفهوم زاینده است و نورخانه و کدبانو شناخته میشوند. در حالی که کلمه مرد از ریشه «مرته» یا «مرده» است و هر مرد وقتی به درجهای از بلوغ فکری و انسانی رسید، میپذیرد که به مقام مینوی جاودانگی و بیمرگی رسیدهاست و از آن به بعد بایستی بدون ترس از مرگ در راه حفظ کیان فردی و خانوادگی و ملی و انسانی خویش به پیش رود. براساس این باور، زرتشتیان شهید شدن مرد را یک امر طبیعی و از روی وظیفه میشناسند. در حالی که شهادت بانوانی که در راه حفظ کیان دینی و ملی خویش وظایف مردان را به عهده میگرفتند و جان را در راه آرمان مقدس از دست میدادند، اهمیت بیشتری پیدا میکرده است. و بنابر سنت زرتشتیان بیشتر «پیران»، برای بزرگداشت از جانگذشتگی زنان پارسا و فداکار و شاخص بنا شدهاست تا آرمان ایشان گرامی داشتهشود.
تاریخ ایران و دانش ایرانشناسی ثابت کردهاست که نه تنها پیرسبز و پیر هریشت و غیره بر حق بوده و هست، بلکه کنار هرچشمه ساری که در ایران و آن هم در ایرانی به گستره باستان که پنج برابر ایران کنونی بودهاست، پیرسبزی وجود دارد که بانویی پاک سرشت از دست دیوان ددمنش فرار کرده و در سختترین شرایط و بدترین حالت جسمی و روانی با فداکردن جان خود به مقام جاودانگی رسیدهاست. و ما زرتشتیان با مراجعه به این چنین مکانهایی که به حق و از روی دانش و آگاهی کامل از مقدسترین مکانهای جهان است، نه تنها خرافهپرستی نمیکنیم بلکه این فرهنگ والای انسانی را ارج مینهیم و فرا میگیریم. ما به فرزندان خود میآموزانیم که در مسیر زندگی ممکن است خدای نکرده زمانی فرا رسد که جان که عزیزترین و گرانبهاترین دارایی بشر است، از یک پشیز هم کم ارزش تر و بیبهاتر شود. براساس این باور جاودانی و ارزشمند بودهاست که چكامهسرای بزرگ ایرانی میفرماید:
زندگی زیباســت ای زیبا پسنـد زندهاندیشــــان به زیبــایی رسند
آنقدر زیباست این بی بازگشت کز برایش میتوان از جان گذشت
-بر ما زرتشتیان بایسته است که باورهای اشوزرتشت و سنت (آیین) های خود را به درستی بشناسیم و با عملکرد خود آیینه تمام نمای فرهنگ زیبای اهورایی باشیم. بر زیارتکنندگان زرتشتی بایسته است که به ویژه در این گونه مکانهای بسیار سپنته و مقدس که گسترش دهنده فرهنگی بسیار پویا و شایسته به شمار میرود، همه بایستهها و شایستههای دینی و فرهنگی خود را پاسدار باشند. از خوردن مواد غذایی در داخل پیر جدا پرهیز کنند و در درون خیلهها و راهروهای عمومی، با انجام همه کردارهایی که در خور شخصیت والای یک زرتشتی کامل است،برای دیگران،به خصوص کودکان و جوانان سرمشق بایستهباشند.
-شادی و سرور معقول و انجام تفریحات سالم و ترتیب دادن مسابقات جالب و سرگرمکننده به شوکت پیر میافزاید و روح پرفتوح این بانوی از خود گذشته را شاد خواهد کرد. چه نیکو است که ما زرتشتیان از پیر و جوان و زن و مرد که به نیاکان پر فر و شکوه خود میبالیم،با عملکرد خود بر نیکیها به افزاییم.
به یاری اهورامزدا - زیارت قبول مرادحاصل.
ایدون باد-ایدون ترج باد .
موبد دکتر اردشیر خورشیدیان—رئیس انجمن موبدان تهران
| پیر سبز |
| درباره زیارتگاه پیر سبز چنین نوشتهاند: « صاحب پیر را نام حیاتبانو و از شاهدختهای ساسانی است كه پس از سقوط مداین برای پاسداری از ناموس و پاكدامنی خویش به اطراف ایران آواره شدهاند. حیاتبانو چون به دامنه كوهی پشت هومین و سنجد میرسد، سیاهی دشمن را از دور میبیند و نالان و گریان به سمت كوه بلند خشك بالا میرود. همینكه در دسترس دشمن قرار میگیرد آهی از دل كشیده و با نگاهی به كوه بلند میگوید: مرا چون مادری مهربان در آغوش خود گیر و از دست دشمنانم برهان. همان دم شكافی در كوه پدیدار شده و حیاتبانو در آن ناپدید میگردد و سپاهیان دشمن از دیدن این پیشامد شگفتزده شده راه خود در پیش میگیرند. پس از گذشت زمانی، بالای این كوه بلند خشك بیآب و علف، قطرههای آب چشم یتیمان و دیده گریان ستمدیدگان، چون صاحب آن به زمین میچكد. به قدری كه مسافری را سیراب و شاداب نماید و اگر جمعیت زیادتر یا گله گوسفندان فراوانی بدانجا رسند جریان قطرات آب زیادتر میشود به گونهای كه برای همه اندازه باشد. این كوه خشك، از بركتِ پیر امروز سبز و خرم میباشد. از روز اشتاد ایزد و خورداد ماه به مدت 5 روز مراسم ویژه زیارت در آن كوه برپا است و گروه زرتشتیان بدانجا میشتابند و نذر و نیاز و شادمانی مینمایند». نیكبانو به همراه مروارید كه كنیز بوده در بیابان از هم جدا میشوند، نیكبانو به سمت شرقی یزد رفت و در 37 كیلومتری اردكان به كوهی رسید و از خدا نالید و به فرمان پروردگار در آن كوه ناپدید شد و امروز به پیرسبز (چكچكو) معروف است. زیارتگاه پیرسبز در 68 كیلومتری شمال غرب و در دامنه كوه آهكی یزد واقع شده است و به تولیت و سرپرستی انجمن زرتشتیان شریف آباد اردكان اداره میشود. چوپانی در آنجا حیاتبانو را به خواب میبیند كه به او میفرماید تا پیر سبز را بنیاد گذارد. در دیواره سنگی یك سوی نیایشگاه جایی وجود دارد كه روییدنیهایی مانند پرسیاوشون و مورد و انجیركوهی رشد كرده است و آب قطره قطره از شكاف سنگها بیرون میریزد و در حوض سنگی زیر آن ذخیره میشود. روزهای زیارت پیر سبز از اشتاد ایزد تا روز انارام برابر با 24 تا 28 خورداد ماه خورشیدی، و به مدت 5 روز است. همچنین میگویند چوپانی در نزدیكی این مكان گله خود را گم میكند و پس از جستجوی بسیار بدون نتیجه گرسنه و تشنه به اینجا كه آب از آن میچكیده است، میرسد و به خواب میرود. در خواب بانویی را میبیند كه به او میگوید در این محل مكانی به نام من بساز و شمع و چراغ بیافروز و مومنان را نیز خبر ده كه اینچنین كنند و چون چوپان بیدار میشود گله گمشده را نیز در پیش روی خود مییابد و در زمانی اندك به كمك بهدینان در آن مكان زیارتگاه پیرسبز درست میشود. |

هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر